۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه
زندگينامه
احمد شاملو در سال 1304 هجري شمسی به دنيا آمد. پس از آنكه تحصيلات ابتدايي و متوسطه را به پايان رسانيد به كار نوشتن روي آورد و از سال 1319 هجري شمسی نوشته ها و مقالاتش در مطبوعات منتشر شد. در سال 1326 شمسي نخستين مجموعه اشعارش كه شامل قطعات نثر و نظم او به نام "آهنگهاي فراموش شده" بود به چاپ رسيد. شاملو مجموعه ديگري از اشعارش را به نام قطعنامه به چاپ رسانيد و پس از چندي جزوه اي ديگر به نام"23" از او انتشار يافت كه اين دو كتاب، هياهويي در ميان شاعران مخصوصاً شعراي نوپرداز به وجود آورد و منشأ تحولي شد كه از آن عده كثيري شاعر جوان پديد آمد. شاملو چندي سردبير مجله سخن نو و مدتي سردبير مجله علمي و روزنامه هنرنو و مجله روزنه بود و آهنگ صبح را با همكاري ديگران منتشر ساخت. استاد احمد شاملو در تاريخ اول مرداد سال 1379 هجري شمسی دار فاني را وداع گفت.
ويژگي سخن
شاملو امروزه يكي از شاعران نامور و نوپرداز به شمار مي رود. او در شعر، دگرگوني پديد آورد و آثاري كه از او به چاپ رسيد نشان دهنده آن است كه تحولي در سبك شعر او به وجود آمده است. او شاعري است كه از نظر طرز كار و عقيده با شاعران ديگر تفاوت بسيار دارد و در شعر او قافيه، شكل خاصي به خود مي گيرد. او از ميان شعراي معاصر ايران بيش از همه به نيما معتقد است. شاملو گذشته از شعر و شاعري از نويسندگان پر قدرت و با احساس است كه در نوشتن داستان نيز مهارت دارد و آثاري از نويسندگان خارجي را نيز ترجمه كرده است.
معرفي آثار
غير از مقالات و آثاري كه از او در جرايد چاپ شده آثار و تأليفاتي نيز دارد كه به طور مستقل منتشر گرديده است و داراي چند مجموعه شعر است كه عبارتند از: باغ آينه، آيدا در آينه، ققنوس در باران، مدايح بي صله، هواي تازه، از هوا و آينه ها، مرثيه هاي خاك، شكفتن در مه، لحظه ها و هميشه، برگزيده اشعار او؛ و ديگر آثارش عبارتند از: ديوان حافظ، كوچه، ابراهيم در آتش، ترانه هاي كوچك و غريب، شكفتن زرد، همچون كوچه اي بي انتها و ...
گزيده اي از اشعار
غزلي در نتوانستن
از دستهاي گرم تو
كودكان توأمان آغوش خويش
سخنها مي توان گفت
غم نان اگر بگذارد
* * *
نغمه در نغمه در افكنده
اي مسيح مادر اي خورشيد
از مهرباني بي دريغ جانت
با چنگ تمامي ناپذير تو سرودها مي توانم كرد
غم نان اگر بگذارد
* * *
رنگها در رنگها دويده
از رنگين كمان بهاري تو
كه سراپرده در اين باغ خزان رسيده برافراشته است
نقشها مي توانم زد
غم نان اگر بگذارد
* * *
چشمه ساري در دل و آبشاري در كف
آفتابي در نگاه و فرشته اي در پيراهن
از انساني كه تويي
قصه ها توانم كرد
غم نان اگر بگذارد
* * *
ماهي
من فكر مي كنم
هرگز نبوده قلب من
اين گونه گرم و سرخ
احساس مي كنم
در بدترين دقايق اين شام مرگ زاري
چندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين
احساس مي كنم
در بدترين دقايق اين شام مرگزاري
چندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين
احساس مي كنم
در هر كنار و گوشه اين شوره زار يأس
چندين هزار جنگل شاداب ناگهان
مي رويد از زمين
آه اي يقين گمشده، اي ماهي گريز
در بركه هاي آينه لغزيده تو به تو
من آبگير صافيم اينك به سحر عشق
از بركه هاي آينه راهي به من بجو
* * *
من فكر مي كنم
هرگز نبوده
دست من
اين سان بزرگ و شاد
احساس مي كنم
در چشم من
به آبشر اشك سرخ گون
خورشيد بي غروب سرودي كشد نفس
احساس مي كنم
در هر رگم
به هر تپش قلب من
كنون
بيدار باش قافله اي مي زند جرس
آمد شبي برهنه ام از در
چو روح آب
در سينه اش دو ماهي و در دستش آينه
گيسوي خيس از خزه بو، چون خزه به هم
من بانگ بركشيدم از آستان يأس
آه اي يقين يافته
بازت نمي نهم
مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند.
از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورشگاه یتیمان بوهامایی زندگی میکرد و مادرش را تحت حمایت خود داشت. او دو بار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین (۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر «عدم صلاحیت در نقاشی» مطرود شد. به او گفته شد که تواناییهایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد. وی درخاطراتش که نمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است میگوید:«هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود. اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت میکردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به سوی خود جلب میکند،و آن خود موزه بود. از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوض میشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود.» (نبرد من، بخش ۲، بند سوم)بنا به سفارش رئیس آموزشگاه، وی متقاعد شد که مسیر تحصیلیش را تغییر دهد. ولی وی تحصیلات لازم برای معماری را نگذرانده بود:
«بالاخره بعد از مدتی تلاش یک مهندس شدم، بقیه راه مشکلی که در مدرسه ریشویل از دست داده بودم در اثر کوشش ها و تمرین های ده ساله تا اندازه ای جبران شد ... و هنگامی که بعد از مرگ مادرم دو مرتبه به وین آمدم این بار اقامت من چندین سال طول کشید حالت آرامش و تصمیم جدی در خود احساس کردم و کم کم غرور اولیه ام بیدار شد و جدا مصمم شدم که خود را به جایی برسانم.» (نبرد من، فصل ۲ بند ۸)
در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷ سالگی فوت کرد. هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهم یتیمیش را به خواهرش پائولا (Paula) واگذار کرد؛ آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی از عمه(خاله) هایش شد. او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد. او از روی کارت پستالها طرح میکشید و به کاسبها و توریست ها میفروخت. تا قبل از جنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی اینچنینی نقاشی کرد.بعد از دومین بار اخراج از موسسهٔ هنرهای زیبا هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد. در ۱۹۰۹ وی به دنبال سرپناهی میگشت و در ۱۹۱۰ در خانهای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید.
مخالفت با یهود ریشهای عمیق در فرهنگ کاتولیکهای اتریش داشت. وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودیهای ارتدکس اروپای شرقی بود.
در سال ۱۹۱۳، هیتلر برای اجتناب از خدمت سربازی در ارتش اتریش - مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد. بیشتر هم نژادان آلمانی او نیز این مشکل را داشتند. ارتش اتریش بعدها او را بازداشت کرد و مورد آزمایش جسمانی قرار داد که برای خدمت نامناسب تشخیص داده شد، او مجاز به بازگشت به مونیخ شد. اما وقتی در اوت ۱۹۱۴ امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برای لشکر باواریَن داوطلب شد.
او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد. اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت. او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵، و صلیب آهنی، درجه یک (به ندرت به سرجوخهها اعطا میشود)، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد.
در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست دو آتشه شد، هرچند او تا سال ۱۹۳۲ تابعیت آلمانی نداشت. وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد. هیتلر به خاطر تسلیم شدن آلمان دچار شوک شدیدی شد. او در آن زمان به خاطر حمله گازهای سمّی در بیمارستان صحرایی بود و به طور موقت دچار نابینایی شده بود. مانند بسیاری از میهن پرستان، او سیاست مداران غیرنظامی را در تسلیم شدن آلمان مقصر میدانست.
در نوامبر ۱۹۲۳ ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند که به کودتای مونیخ معروف است. (این کودتا را با نام کودتای آبجوفروشی نیز می شناسند.)
نتیجه جنگ جهانی اول برای آلمان شکستی فاجعه بار بود. کشورهای پیروزمند در «عهدنامه ورسای» شرایطی بس خفت بار را به این کشور تحمیل کردند. هیتلر مانند بسیاری از هم نسلان خود، تسلیم آلمان را رد میکرد، شکست آلمان را نتیجه اتحاد یهودیان و کمونیستها میدانست و خواهان جبران آن بود. هیتلر پس از جنگ در سی سالگی به فعالیت تشکیلاتی روی آورد و در سال ۱۹۱۹ به جریان فاشیستی حزب کارگری آلمان پیوست. در جریان فعالیتهای تبلیغاتی استعداد بی نظیر خود را در ایراد سخنرانیهای پرهیجان و تحریک آمیز نشان داد. او شعارهای ساده و تکراری را با لحنی تند و آتشین بیان میکرد و نفرت و کینه توزی را به جان هواداران میدمید.
هیتلر مرام سیاسی خود را به روشنی در کتاب «نبرد من» تشریح کردهاست. به عقیده او نژادهای پست مانند گیاهان هرز هستند، که باعث خراب شدن گیاهان سالم می شوند، همچنین از یهودیان آن زمان به عنوان کسانی که دزدی، ثروت اندوزی، آلودگی و ... را رواج می دادند یاد می کند، افراد برتر حق دارند که برای رسیدن به جهانی آبادتر تمام اقوام و ملتهای «پست و غیر اصیل» را به خدمت گیرند. ناسیونال سوسیالیسم بیان ایدئولوژیک ساده و در عین حال کاملی برای یک نظام تام گرا (توتالیتر) است، که سلطه مطلق و انحصاری شالوده آن است، با شعارهایی از قبیل: ملت واحد، رهبر واحد، ایدئولوژی واحد، حزب واحد. حزب نازی از سال ۱۹۲۵ سیاست تازهای در پیش گرفت . هیتلر در نطقهای آتشین خود وعده میداد که با تشکیل رایش سوم مردم آلمان به پیشرفت و بهروزی کامل دست خواهند یافت و تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد. با شکست «رایش دوم» در جنگ جهانی اول، در آلمان «جمهوری وایمار» تشکیل شده بود، که در بحران غرقه بود. در جامعهای که لایههای گسترده مردم با بی کاری و فقر روبرو بودند، سخنان هیتلر برای برخی جذابیت داشت.
مسیر قدرت
در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که به مهمترین نیروی کشور تبدیل شدهاست. در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبت به خطر قدرت گیری هیتلر هشدار میدادند. در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقی آلمان را فرا گرفته بود. حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده از هیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند. در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.
حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان(در بزرگ نمودن این مطالب افراط شده)، یگان ضربتی ویژهای به نام اس اس را سازمان داد.
اطلاعات تكميلي در مورد اس اس :
شوتس اشتافل (به آلمانی: Schutzstaffel:گردان حفاظتی) یا به اختصار «اساس» یکی از سازمانهای شبه نظامی اصلی حکومت رایش سوم بود که توسط هاینریش هیملر پایه گذاری شده بود و اداره میشد. این سازمان بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۵ فعال بود.«اساس» در سال ۱۹۲۵ به عنوان گارد شخصی آدولف هیتلر تشکیل شد. وافن اساس از زیرشاخههای اصلی اساس است.
تجدید تسلیحات و اتحاد دوباره
هیتلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۳۶ با دیکتاتور فاشیست ایتالیا بنیتو موسولینی پیمان اتحاد بست. این اتحاد بعدها توسط کشورهایی چون ژاپن، مجارستان، رومانی و بلغارستان گسترش یافت. مجموعه تمام این کشورها، با نام نیروهای محور شناخته میشدند. پس از آن در ۵ نوامبر، سال ۱۹۳۷، آدولف هیتلر با مقام رایش جلسهای سری داشت که در آنجا طرح خود، یعنی بدست آوردن «فضای حیاتی» برای ملت آلمان را مطرح نمود. رژیم نازی در سال ۱۹۳۸ الحاق اتریش را به آلمان اعلام کرد. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله برق آسای پیاده نظام مجهز آلمان (ورماخت) به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
کشتار و سوزاندن جمعی
طبق آنچه از سرویس های خبری متفقین نقل شدهاست بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵، اِس اِس، با همکاری حکومت و نیروهای جدیدی که از کشورهای اشغالی بودند، با روشی معین در حدود سه و نیم میلیون یهودی را در اردوگاههای ایرا کشتند. گروهی دیگر نیز به دلیل گرسنگی و بیماری در حین کار اجباری جان میدادند.علاوه بر یهودیها، کمونیستها، همجنسگرایان، پروتستانها، عقب ماندگان ذهنی، اسیران جنگی شوروی، بیماران روانی، نیز جزو قربانیان بودند. امروزه با وجود مجزات های قانونی در بسیاری کشورهای اروپایی، برخی از محققین واقع گرایانه بودن این ادعا ها را به چالش کشیده اند که به این واقعه انکار هولوکاست گفته می شود جالب است بدانید آنها نیز دلایل محکمی برای رد این موضوع دارند.
جنگ جهانی دوم
اول سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله آلمان به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز گشت. هیتلر در در سال ۱۹۴۱ به خاک اتحاد شوروی حمله برد. در آخر سال ۱۹۴۱ با ورود آمریکا به جنگ، ارتشیان هیتلر در برابر جبهه وسیعی از نیروهای متفقین قرار گرفتند. ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (مقاومت استالینگراد) و در سال ۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی) ضربات سنگینی متحمل شدند.
حقیقت های تازه آشکار شده در مورد حمله آلمان به شوروی
باور عمومی این است که هیتلر میخواست همه جا را اشغال کند و دیگر کشورها دخالتی نداشتهاند واز فرشتگان پاک تر بودهاند.اما اسنادی پس از فروپاشی شوروی در کاخ کرملین وبایگانی شوروی سابق پیدا شده این احتمال را مطرح میکند که که آلمان در مورد حمله به شوروی فقط پیش دستی کرده است. در بخش «منابع» صفحه چند منبع فارسی وانگلیسی را در این مورد آورده شده است. «ادوراد راژیسکی» در کتابی به نام نخستین زندگی نامه استالین بر پایهی پرونده های مخفی شوروی چاپ در سال ۱۳۷۴ شواهدی را عرضه می کند مبنی بر اینکه استالین میخواست به المان حمله کند ولی هیتلر با پی بردن به این نقشه پیش دستی کرد.
همچنین در سال 1979 مدرکی از بایگانی محرمانه وزرات امور خارجه آمریکا فاش شد که در آن ادگار هوور رییس وقتFBA در 19 ژوییه طی نامه به آدلف برل معاون وزیر امور خارجه آمریکا خبر دیدار استالین وهیتلر در 17 اکتبر در ایستگاه شهر لووف در لهستان با یکدیگر داده است. کتابچه فهرست های ملاقات های استالین که بعد از فروپاشی شوروی در آرشیو ریاست جمهوری روسیه در دسترس مردم قرار داده شده است.راژینسکی متوجه شد استالین در روزهای 17 و 18 اکتبر در کرملین حضور نداشته در حالی که این دوروز کاری در وسط هفته بوده است.(تمامی این مطالب از راؤینسکی در مورد استالین که به فارسی نیز ترجمه شده است ).
اگر این مطلب صحت داشته باشد باید دیدار این دو رهبر جهان در آن کوپه قطار در آن شب تاریخی بیادماندنی ودیدنی باشد. ولی ادوارد راژینسکی معتقد است این پیمان عدم تجاوز تنها یک وقت اضافه برای استالین بود. ولادیمر رزون از افسران ضد اطلاعات کا.گ.ب .(سازمان جاسوسی شوروی )که بعد ها به غرب پناهنده شد می گوید او (رزون )در درس های دانشکده نظامی مربوط به استراژیک شنیده بود که اگر دشمن در تدراک حمله ناگهانی باشد باید ابتدا نیرو های خود در نزدیکی مرز متمرکز نماید و بعد فرودگاه هایش را هرچه نزدیک تر به خط جبه مستقر سازد.رزون در سخنرانی های مربوط به تاریخ نظامی شنیده بود استالین به دلیل اعتماد کردن به هیتلر برای جنگ آمادگی نداشت. اگر او مرتکب چنین اشتباه بسیار جدی شده بود پس چرا بهترین واحد های خود را در نزدیکی مرز مستقر کرده وفرودگاه های نظامی را نزدیک لهستان اشغالی دایر نموده بود؟
شکست و مرگ
آدولف هیتلر رهبر رایش سوم در شامگاه ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ به زندگی خود پایان داد. هیتلر در زمان مرگ تنها ۵۶ سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عینی، در آخرین دوران زندگی پیرمردی خسته و تکیده و بیمار شده بود.[نیازمند منبع] ارتشیان نازی در سال ۱۹۴۳ در جبهه اتحاد شوروی (استالینگراد) و در سال ۱۹۴۴ در جبهه غرب (پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی در روزِ دیD-Day) ضربات سنگینی متحمل شدند. از آغاز سال ۱۹۴۵ ارتشهای متفقین راه خود را به درون سرزمین آلمان باز کردند. ارتشهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا از غرب و ارتش سرخ شوروی از شرق به سوی برلین، پایتخت رایش سوم پیشروی کردند. در ماه آوریل ارتش سرخ شوروی شهر برلین را به محاصره گرفت و به طرف ستاد فرماندهی رایش پیش رفت. هیتلر در مخفیگاه خود، به همراه همسر تازه اش اوا براون دست به خودکشی زد.
میراث
از زمان شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، هیتلر، حزب نازی و پیامدهای نازیسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجه شدهاند. نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غرب محکوم شدهاند. نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمان ممنوع است. با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیتهای ملی، علیه هیتلر صورت گرفت، نمونههایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبت دادهاند و یا به طرفداری از آن برخاستهاند نیز به ویژه در جنوب آمریکا و بخشهایی از آسیا وجود داشتهاست. . او گاهی اوقات، تنها به دلیل ویژگی یهودی ستیزیش، به عنوان چهرهای مثبت در جهان اسلام توصیف شدهاست. در سال ۱۹۵۳، رئیس جمهور پیشین مصر انور سادات نوشتاری مبنی بر طرفداری از هیتلر به رشتهٔ تحریر درآوردهاست. لوویس فاراخان به او نسبت «مرد بسیار بزرگ» دادهبود. بال تاکرای (Bal Thackeray) رهبر جناح راست حزب شیو سنا (Shiv Sena)، در ایالت ماهاراشترای هند در سال ۱۹۹۵ نشان داد که یکی از تحسین کنندههای هیتلر است.خارج از زادگاه هیتلر -براونا-آم-این در اتریش- نشان سنگی حکاکی شدهای وجود دارد که ترجمهٔ آزاد آن اینچنین است:
«برای دستیابی به صلح، آزادی و دموکراسی -حکومت فاشیستی هرگز- میلیونها مرده را به یاد بیاور.»
تحلیل شخصیت هیتلر
سرطان استخوان انواع مختلف دارد. شش نوع متداول دارد که با استئوسارکوم شروع می شود. این متداولترین نوع سرطان استخوان است و بیشتر در جنس مذکر بین سن 10 تا 25 سالگی اتفاق می افتد. معمولاً تومرهای استخوانی در استخوانهای دراز دستها و پاها، اطراف زانوها و شانه ها ایجاد می شود. احتمال پخش شدن این سرطان به ریه ها بسیار زیاد است. احتمال زنده ماندن در 5 سال، 65% می باشد.
یک نوع بسیار حاد سرطان استخوان تومور اوینگ است که معمولاً در بچه های بین 4 تا 14 سال اتفاق می افتد. این نوع سرطان نیز در جنس مذکر شایع تر است و به ندرت در افراد بالای 30 سال اتفاق می افتد. این سرطان معمولاً در وسط استخوانهای دراز دستها و پاها خود را نشان می دهد. احتمال زنده ماندن در سه سال تقریباً 65% می باشد.
کندروسارکوم تومر سرطانی است که تقریباً یک چهارم همه تومرهای بدخیم را شامل می شود و دومین نوع جدی سرطان استخوان به حساب می آید. این سرطان در سلولهای غضروفی ایجاد می شود و به طور شگفت انگیزی غیرقابل پیشبینی است. این تومرها ممکن است پخش شونده باشند و یا روند شکل گیری کندی داشته باشند. در آندسته از سرطانها که روند شکل گیریشان کندتر است احتمال زنده ماندن تقریبا 90% است. در دسته دیگر که شکل گیری سریع دارند شانس زنده ماندن در 5 سال فقط 30% است.
فیبروسارکوم یکی از انواع نادر سرطان استخوان است و در بزرگسالان بین 35 تا 55 سال اتفاق می افتد. این سرطان معمولاً در استخوانهای پا و پشت زانو اتفاق می افتد و در مردها شایع تر است. کوردما نیز یکی از سرطان های نادر استخوان است که شانس زنده ماندن آن خیلی بالا نیست. این سرطان هم در مردها شایعتر است و معمولاً بعد از 30 سالگی اتفاق می افتد. علائم سرطان استخوان باگذشت زمان وخیم تر می شوند. مهمترین علامت آن درد است. این دردها در ابتدا بیشتر شب ها یا در زمان فعالیت اتفاق می افتند. علائم سرطان استخوان ممکن است چند هفته، چند ماه یا حتی سالها طول بکشد. گاهی اوقات می توان این تومرها را به شکل یک توده یا غده دقیقاً روی استخوان یا بافت های اطرافش حس کرد.سایر علائم سرطان استخوان عبارتند از: تب، سرد شدن بدن، عرق کردن در شب، و کاهش وزن بی دلیل. اما این علائم اگر تومر سرطانی به قسمت های دیگر بدن سرایت نکرده باشد، چندان متداول نیستند. گاهی اوقات سرطان استخوان هیچ نشانه خاصی ندارد. این سرطان معمولاً در چکاپ های معمولی تشخیص داده می شود.
راهکارهای متداول برای رفع بوی بد دهان
بوی بد دهان در اول صبح تقریباً در همه افراد شایع است. این مشکل را می توان با بهداشت و نظافت دهان، کنترل کرد. اما خیلی افراد حتی پس از تمیز کردن دهان نیز ممکن است به خاطر برخی مشکلات دهانی، همچنان دچار این بو باشند. برخی از بیماری ها نیز می تواند موجب بدبو شدن دهان شود. علت اصلی این بیماری باید شناخته شده و درمان برطبق آن صورت گیرد.در زیر به برخی از متداولترین راه ها برای کاهش و درمان بوی بد دهان اشاره می کنیم:
1) نظافت دهان
برای کاهش فعالیت باکتری ها، باید همیشه دهان را تمیز نگه داشت. پس از غذا خوردن، غرغره کردن با آب ولرم لازم است. حتی پس از خوردن تنقلات، شیرینی، و بیسکویت حتماً باید دهان را با آب تمیز کرد. دوبار در روز باید مسواک بزنید. گفته می شود که مسواک اول صبح برای زیبایی است و مسواک آخر شب برای سلامتی.
2) تکنیک های مسواک زدن
برای گرفتن نتیجه بهتر باید از تکنیک های معمول مسواک زدن استفاده کرد. خیلی از افراد با مسواک زدن شدید باعث آسیب رساندن به لثه های خود می شوند. مسواک زدن پس از صرف هر غذا و نوشیدنی هم می تواند به مینای دندان آسیب برساند. موهای مسواک باید نرم اما به اندازه کافی سخت باشند تا بتوانند موادزائد را از منافذ دندانها بیرون بکشند. مهمترین چیز در مسواک زدن، جهت آن است.
دندانهای بالایی را باید در جهت روبه پایین و دندانهای پایین را در جهت روبه بالا مسواک زد. این مسئله هم برای سطح خارجی و هم داخلی صدق می کند. بعد نوبت به تاج دندانها می رسد. در این حالت مسواک زدن باید در جهت روبه جلو و روبه عقب صورت گیرد. این مسئله هم برای دندانهای بالا و هم پایین صدق می کند.
3) تمیز کردن زبان
لایه زرد یا سفید رنگ روی زبان می تواند موجب بدبو شدن آن شود. این مسئله در اول صبح بیشتر است و باید دوبار در روز به کمک تمیزکننده زبان انجام شود. تمیزکننده های زبان را باید به آرامی بدون آسیب رساندن به جوانه های چشایی روی زبان انجام داد.4) خلال دندان
از خلال دندان برای بیرون کشیدن خرده های غذا از لای دندانها استفاده می شود. این ابزار مخصوصاً بعد از خوردن گوشت و ماهی بسیار مفید است. برای جلوگیری از آسیب رسیدن به لثه ها باید به آرامی از آن استفاده کنید.
5) غرغره کردن
پس از صرف هر غذا، غرغره کردن با آب ولرم بسیار مفید است. برای گرفتن نتیجه بهتر است این غرغره کردن را با آب نمک انجام دهید. دهان شوی های مختلفی نیز در بازار موجود است که می توانید از داروخانه ها خریداری کنید. غرغره کردن با دهان شوی هم به رفع بوی بد دهان کمک میکند.
6) عادات غذایی
برخی از موادغذایی نیز بوی خاصی ایجاد می کنند که ممکن است برای سایرین خوشایند نباشد. پیاز خام بهترین نمونه آن است. گفته می شود که خوردن یک سیب در روز دکتر را از شما دور می کند و خوردن یک پیاز خام در روز هم همه را از شما دور می کند. دقت به زمان غذاخوردن اهمیت زیادی دارد.
7) نوشیدن آب
خشکی دهان محل بسیار مناسبی برای فعالیت باکتری ها ایجاد می کند که موجب بدبو شدن دهانمی شود. برای حفظ رطوبت دهان و کاهش تکثیر باکتریها، وجود بزاق دهان ضروری است. تولید بزاق با توازن آب بدن رابطه نزدیک دارد، درنتیجه باید در طول روز به مقدار کافی آب بنوشید.8) خنک کننده های دهان
خنک کننده های مصنوعی و طبیعی دهان می تواند شدت بوی بد دهان را تاحدی پایین بیاورند. برای این منظور معمولاً از موادغذایی تند استفاده می شود. ادویه های جویدنی مثل میخک، زیره، هل، دارجین، و زنجبیل می توانند مفید باشند. همه مرکبات هم می توانند بوی بد دهان را کاهش دهند. نک کننده های دهان و آدامس را می توانید از بازار تهیه کنید. اما باید دقت کنید که برخی از این محصولات می تواند آسیب هم ایجاد کند.
اگر راهکارهای بالا جواب نداد، چه باید کرد؟
می توانید از راه حل های زیر استفاده کنید:
1) از بین بردن علت
بوی بد دهان گاهی به خاطر برخی بیماری های خاص مثل دیابت، تب، اختلالات معده، و بیماری های کبد ایجاد می شود. با از بین بردن و کاهش علت اولیه، بوی بد هم اتوماتیک وار از بین می رود.
2) داروهای جدید
اگر بوی بد دهان به خاطر عفونت خاصی باشد، داروهای آنتی بیوتیک ، ضدقارچ و ضد ویروس مناسب می تواند مفید باشد. اگر بوی بد دهان به خاطر هر نوع بیماری مزمن یا خودایمن باشد ممکن است از استیروئید هم استفاده شود. قرص های تولیدکننده بزاق هم میتوان مصرف کرد.3) جرم گیری دندانها
جرم گیری دندانها توسط دندانپزشک پلاک و رسوب روی دندنها را از بین می برد. اینکار می تواند شدت بدبوی دهان را کاهش دهد. حداقل سالی یکبار به دندانپزشک مراجعه کنید.4) پر کردن کرم خوردگی دندانها
ازآنجا که کرم خوردگی دندان یکی از علتهای اصلی بوی بد دهان است، حتماً باید برای پر کردن آن به دندانپزشک مراجعه کنید. سابقاً از آلیاژهای نقره ای رنگ برای پر کردن استفاده می شود. اما امروزه با مواد مصنوعی کههمرنگ دندان هستند استفاده می شود. 5) جراحی لوزه
بیمارانی که مداوماً دچار ورم و التهاب لوزه می شوند ممکن است به خاطر تولید موادخمیری از غدد لوزه ها دچار بوی بد دهان شوند. این بیماران پس از جراحی لوزه از این مشکل خلاص می شوند.
6) مشاوره روانشناسی
افرادیکه دچار بوی بد دهان هستند ممکن است دچار افسردگی شده و خود را از جامعه دور کنند. این انزوا بر فعالیت های روزانه آنها تاثیر منفی خواهد داشت. چنین افرادی باید بدانند که همه انسانها دچار بوی بد دهان هستند اما شدت های آن متفاوت است. باید تا جایی که می توانند برای از بین بردن شدت این بدبویی تلاش کنند و هر راه ممکنی را امتحان کنند. حمایت خانواده و دوستان برای چنین افرادی الزامی است.
برخی از افرادی که برای بوی بد دهان به پزشک مراجعه می کنند، هیچ مشکلی واقعی ندارند. اما معمولاًاز درد، تنگی نفس، ناراحتی شکم، و بوی بد دهان گلایه دارند. برای تشخیص و درمان هر علت واقعی نیاز به معاینه دقیق است. برای مداوای این افراد باید از طریق روانشناسی پیش رفت.
7) هوموپاتی
در هوموپاتی، دارویی هایی براساس وضعیت فیزیکی، احساسی، فکری و اجتماعی افراد انتخاب می شود و در قدرت و دوز مناسب برای آنها تجویز می شود. از این طریق هر مشکل سلامتی آنها ازجمله بوی بد دهان، از بین می رود.
چه صابونی مناسب پوست شماست؟
آیا تا کنون توجه کرده اید که صابونی که خریداری می کنید مناسب پوست شما هست یا نه؟ ترکیبات آن گیاهی است یا شیمیایی؟ و آیا وجود ترکیبات شیمیایی اثرات مخربی بر روی پوست شما میگذارد یا خیر؟ بهتر است ابتدا تاریخچه پیدایش صابون را بدانید.
به احتمال زیاد صابون را اولین بار مصریان در دره نیل ساختند. در حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد، ملوانان فنیقی، فن صابون سازی را به سواحل مدیترانه بردند. در قرن اول میلادی بهترین صابون از چربی بز و خاکسترهای بدست آمده از چوب درخت آلش بدست می آمد. تا پایان قرن ۱۸ صابون را از چربی حیوانی و خاکستر چوب تهیه می کردند. در همان موقع معلوم شد که می توان به جای خاکستر چوب از سود سوز آور که قلیای حاصل از نمک خوراکی می باشد استفاده کرد. در همین زمان روغنهای گیاهی نظیر روغن زیتون، روغن نخل، روغن نارگیل، روغن کنجد و روغن سویا جانشین چربیهای حیوانی شد. ● صابون ها: نمک سدیم یا پتاسیم اسیدهای چرب هستند که از هیدرولیز اسیدهای چرب در محیط قلیایی به دست می آیند. تمیز کردن صابون بدلیل این است که این ماده یک امولسیفایر خوب است. چربی روی پوست که گرد و غبار و آلودگی محیط را به خود می گیرد. در شرایط عادی با آب مخلوط نمی شود، اما صابون کاری می کند که چربی در آب حل شده و شسته شود.
● و اما چه صابونی مناسب پوست شماست؟ در صورتی که شما پوستی خشک دارید، به این معنی است که روی پوستتان به اندازه کافی سبوم (چربی طبیعی پوست) وجود ندارد. بهترین و سازگارترین نوع صابون برای شما صابون های ملایم و آب رسان است. این گونه افراد هرگز نباید از صابون های سخت که حاوی انبوهی از مواد معدنی و شیمیایی هستند استفاده کنند.
افرادیکه پوست چرب دارند یعنی پوستشان بیش از حد سبوم تولید می کند و مستعد آکنه است. می توانند از یک صابون آنتی باکتریال استفاده کنند. صابون های دارویی ضد آکنه نیز برای افرادی که پوستشان مستعد آکنه است مفید است البته بطور کلی بیش از دو بار شستشو در روز توصیه نمی شود. امروزه شوینده های غیر صابونی بدلیل ایجاد خشکی کمتر پوست رواج بیشتری یافته است. در صورتی که پوست معمولی دارید می توانید از صابون های صنعتی استفاده کنید. استفاده از صابون های مخصوص پوست های خشک یا چرب برای شما مناسب نیست.
صابون های حاوی ذرات ریز چون ممکن است باعث آسیب و خراش پوست شوند، صابون های دارای PH بسیار بالا یا بسیار پایین و صابون های تجاری بدون مجوز ساخت، برای شستشوی صورت مناسب نیستند.
صابون های عطری بدلیل خاصیت تحریک کنندگی پوست خصوصا در افرادی که پوست حساس دارند، مناسب نیست.